شعر در مورد صبح بخیر ، گفتن عشقم + صبح زیبا جمعه پاییزی و بهاری عاشقانه
نوشته شده توسط : روغن شترمرغ اصل

شعر در مورد صبح بخیر

شعر در مورد صبح بخیر

با مجموعه شعر در مورد صبح بخیر گفتن ، اشعاری زیبا در مورد صبح بخیر عشقم ، زیباترین شعر در مورد صبح زیبا جمعه پاییزی و زمستانی در سایت پارسی زی همراه باشید. توجه داشته باشید که می توانید زیباترین اشعار در مورد شب بخیر را می توانید با کلیک بر روی لینک ببینید.

اشعار صبح بخیر

سحر خیز تر از من عشقِ تو است؛

که هر صبح زودتر از من بیدار می شود

وَ تا آخرِ شب چشم روی هم نمی گذارَد…

⇔⇔⇔⇔

عشق است اینکه یک نفر آغاز می‌ کند

هر روز صبح را به هوای سلام تو

⇔⇔⇔⇔

تو دو دیده فرو میبندی و گویی روز روشن کو

زند خورشید بر چشمت که اینک من تو در بگشا

⇔⇔⇔⇔

چه صبح قشنگی می شود ، اگر

یک روز به جای حسرتت

تو را داشته باشم…

⇔⇔⇔⇔

صبح شد …

آی نمی‌باید خفت

چشم بگشای که خورشید شکفت

باز کن پنجره را با دمِ صبح

باید از خانه‌ی دل

گَرد پریشانی رُفت

⇔⇔⇔⇔

به دور باغ دل، پرچین تان سبز

شکفتن های عطرآگین تان سبز

نسیم و سبزه و گل غرق آواز

هوای صبح فروردین تان سبز

⇔⇔⇔⇔

من برگ گلم باغ شبستان من است

وآن‌ بلبل خوش‌ لهجه غزلخوان من‌ است

نوباوهٔ شب که شبنمش می‌ خوانند

هر صبح به نیم‌ بوسه مهمان من است

⇔⇔⇔⇔

کی میرسد…

آن صُبح

که من صدایِت بزنم

تو بگویی جِانا…

⇔⇔⇔⇔

باز هم صبح شد ، از پنجره‌ ی احساسم

نورِ عشقِ تو بر این سینه‌ ی من می تابد…

⇔⇔⇔⇔

غبارِ صبح تماشاست! هرچه باداباد!

تو هم بخند،جهانِ خراب می‌خندد!

⇔⇔⇔⇔

سلام صبح بخیر

نسیم، عطر تو را

صبح با خودش آورد

و گفت:

روزی عشاق با خداوند است!

⇔⇔⇔⇔

یک استکان بوسه داغ…

یه بشقاب بزرگ عشق بی پیرایه…

یه پیاله گل سرخ…

یه کف دست نان صداقت…

از شکر خودت هم کمی بریز تا شیرین شود…

این صبحانه”عشق”است باتو خوردن صفا دارد…”صبح نازت بخیر عشقم”

⇔⇔⇔⇔

این صبح شورانگیزِ مست

صبح طرب خیزی که هست؛

آئینه ی مهر خداست

یک جلوه ازآئینه هاست

برخیز و درآئینه ها لبخند را آغاز کن

خورشید “روز”آورده است

در را به رویش بازکن

آه ای خدای صبح نو

پروردگارِ روشنی!

شکرت که در قلب تؤام

شکرت که در قلب منی…

ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻣﻬﻤﻮﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺩﻟﺘﻮﻥ ﺑﺎشه

⇔⇔⇔⇔

امیدوارم صبحی رو که میخوای شروع کنی

با یه دنیا امید + یه بغل آرزوی قشنگ + کلی انرژی مثبت آغاز کنی عزیزم …

⇔⇔⇔⇔

سلام من . . . .

به پیچکی که صبح دست سبز او . . .

به سوی آسمان بی کران دراز می شود
سلام من . . .

به آن پرنده سپید و شادمان . .. .

که در سپیده با نسیم . . .

ترانه ساز می شود

شعر در مورد صبح بخیر

باز کن پنجره را

من تو راخواهم برد

به سر رود خروشان حیات

آب این رود به سرچشمه نمی گردد باز

بهتر آنست که غفلت نکنیم از آغاز

باز کن پنجره را

صبح دمید





:: بازدید از این مطلب : 820
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : پنج شنبه 13 تير 1398 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: